- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
خیلی از دلگرمیهای زندگی سوغات آشناییهاست، اما خیلی از ترسها هم نتیجهی همین آشناییها...برای همین است که گاهی از هم دور میشویم تا دوباره نزدیک بیاییم...لباس غریبگی میپوشیم تا از سر نو آشنا شویم...فاصله میگیریم تا فاصلهها را کم کنیم...من دور میشوم تا نترسانمت، تو دور میشوی تا اذیتم نکنی، و اینها همه برای نزدیک ماندن ماست... وقتی پشت فاصلهای خود خواسته دوباره همسخن و همشنو میشویم، خیالمان جمع است که با یک غریبهی آشنا راز دل میگوییم: با تویی که مکرر نو میشوی اما همیشه یک نفری.
قسمت هایی از کتاب فانوس دریایی
می نشینیم لب دریا، رویاروی آب بی کران، و کوچکی مان را به عظمتش می دهیم تا دغدغه های مان را بشوید. حواس مان پرت آن عظمت، بی خیال تک قطره های خرد نادیدنی می شویم که جمع فروتن شان این رنگ آبی و آن عمق بی نهایت را شکل داده. عظمت دریا جلو دیده شدن خردی قطره هایی را می گیرد که چه بسیار موج از آن ها برخواهد خاست. حرف هایی هست، نه آشکارا شعر و داستان و پند و خاطره، که از جنس روزمرگی ها و معمولی هایی که از فرط نزدیکی شعر و داستان شان از یادمان رفته است. حرف هایی برای به یاد آوردن همان خرد ها و کم رنگ ها، بهانه هایی از جنس کلمات، تا یادمان باشد در روز ها و شب های تنهایی مان چه قدر مثل هم ایم و...