- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
نگارش فیلم نامه ی آینه های روبرو توسط بهرام بیضایی در بهمن سال ۱۳۵۹ به اتمام رسیده و دو سال بعد در زمستان ۱۳۶۱چاپ شده است. در بحبوحه ی انقلاب در حمله ی عده ای به شهر نو که به آتش سوزی و خانه خرابی فواحش می انجامد، نزهت از خانه ای که در آن ساکن است، وحشت زده بیرون می دود و از مردی به نام قناعت کمک می خواهد . قناعت او را که بچه محل قدیمش بوده، می شناسد و نزهت از این که شناخته شده، سرافکنده از او می گریزد. قناعت نزهت را با خود به کافه ای می برد و در این جا هریک به شرح زندگی خویش می نشینند. ۲۲ سال از آن روزها گذشته. نزهت خواهر سروان حق نظر است. سروان حق نظر یک تنه در ارتش طوری علیه رژیم مبارزه می کرده که به نظر یک گروه بزرگ بیاید . نزهت ۱۸ ساله و نامزد آقای افتخاری است. افتخاری سه دهنه مغازه و یک پونتیاک دارد و منتظر است همین که نزهت دیپلمش را گرفت، با او ازدواج کند. اما دستگیری سروان حق نظر همه چیز را به هم می ریزد.