شش مرد

در داستان شش مرد، شش مرد دنبال جایی می‌گردند تا در آن در صلح زندگی و کار کنند. آن‌ها محل مورد نظرشان را می‌یابند، جاگیر می‌شوند و به زودی زندگی و کارشان رونق می‌گیرد. با افزایش ثروت‌شان نگرانی هم از راه می‌رسد. نکند کسی ثروتشان را بدزدد؟ پس شش سرباز استخدام می‌کنند؛ اما سربازها تنبل می‌شوند چون کسی بهشان حمله نمی‌کند.

شش مرد به سربازان دستور می‌دهند مزرعه همسایه را بگیرند. به این شکل رشته‌ای از جنگ‌ها که شروعشان دلیل خاصی نداشته اما ادامه دادنشان به دلیل حرص و طمع بوده آغاز می‌شود. در آخرین جنگ که به خاطر شلیک تیر به یک اردک آغاز می‌شود تمامی افراد دو طرف کشته می‌شوند و در هر دو طرف تنها شش مرد باقی می‌مانند. دو گروه مردان پس از ویرانی سرزمینشان دوباره به راه می‌افتند تا جایی پیدا کنند که در آن در صلح زندگی و کار کنند.