- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
هرچند مفهوم «برابری دو جنس» مفهومی نسبتاً قدیمی است اما واژهٔ «فمینیسم»، در قرن نوزدهم وارد زبان شد. در سال ۱۸۷۲، الکساندر دومای پسر، این واژه را بهعنوان صفتی مذموم برای مردانی بهکار برد که چون از حفظ مردانگیِ خود ناتوانند، با آرمان زنان موافقت نشان میدهند. به این صورت، چندی نگذشت که این صفت، که به «زنسانان» ضمیمه شده بود، در زبانها ناپدید شد. تا اینکه ده سال پس از این تاریخ، اوبرتین اوکلر معنای جدیدی را به این واژه داد. «فمینیسم»، با گذر از صفت به موصوف، به نشان و نماد حقوق زنان و پرچمدار برابریِ دو جنس تبدیل شد. پیش از انقلاب فرانسه، بهشکل معدود و استثنایی، افرادی وجود داشتند که از وضعیتِ نابرابر زن و مرد انتقاد میکردند؛ بهعنوان مثال پولَن دولابار اثری با عنوان «برابری دو جنس» تألیف کرد که مشهور هم شد؛ اما انقلاب کبیر فرانسه، دوران جدیدی را در این جنبش رقم زد؛ دوران شور و تمایل جمعی برای برابری همه. این کتاب، از چنین لحظهای شروع میشود. از انقلاب کبیر فرانسه به بعد، زنان، که خود را محروم از حقوق شهروندی میدانستند، تلاش کردند تا از خانهها بیرون بیایند؛ خانههایی که «بهطور طبیعی» در تقدیر همهشان نوشته شده بود. در این راه، کُند و گامبهگام موانع را پشت سر گذاشتند و رفتهرفته مشاغلِ «مختصِ مردان» را به دست آوردند. این کتاب قدمبهقدم زنان را از دو سدهٔ گذشته در مسیرهای پرکشاکش و دشوارشان دنبال میکند؛ زنانی که با گفتار و کردار خود، در هر مرحله تلاش کردهاند تا معنای «حقوقِ برابر» را عینیتر و واقعیتر کنند.