- توضیحات
- مشخصات کالا
- نظرات کاربران
کتاب لعنت به داستایوسکی، رمانی نوشته ی عتیق رحیمی است که نخستین بار در سال 2011 انتشار یافت. تمام دنیای رسول در یک اتاق کوچک اجاره ای خلاصه ای می شود؛ اتاقی که پر است از کتاب های داستایوفسکی، یادگاری هایی از زمانی که در لنینگراد ادبیات روسی می خواند، و البته یادگاری هایی از نامزد عزیزش سوفیا که رسول برایش هر کاری می کرد. زمانی که رسول، درست مانند صحنه های آغازین کتاب «جنایت و مکافات»، کسی را با تبر به قتل می رساند، همذات پنداری اش با شخصیت اصلی شاهکار داستایوفسکی کامل می شود: رسول، راسکولنیکوفی است که در اواخر قرن بیستم در کابل زندگی می کند. او در خیابان های جنگ زده ی شهر، به دنبال معنای واقعی جنایتی که مرتکب شده، می گردد. اما در عوض با دنیایی مواجه می شود که در آن، مرز میان حقیقت و داستان، و واقعیت و خیال به شکلی خطرناک محو شده است.
«این زن، این مرده شور برده کى بود که گند زد به همه چیز؟ راست راستى زنه بود، یا... داستایوسکى؟ داستایوسکى، آره، خودش بود! او با جنایت و مکافاتاش به زمینم زد، ویرانم کرد. مانع شد که پا جاى پاى قهرمانش، راسکولنیکف، بگذارم: زن دوم، این یکى بى گناه، را بکشم؛ پول و جواهراتى را بردارم که مرا یاد جنایتم بیندازد؛ طعمه پشیمانى خود شوم، در ورطه گناه فرو بروم و در نهایت به اعمال شاقه محکوم شوم.... دیگر؟ دست کم این کار بهتر از این جور احمقانه دویدن به بهانه رقت انگیز قتل است. خون روى دست هایم، اما هیچى تو جیب هایم. چه جنونى لعنت به داستایوسکى!» - از متن کتاب -